یک تهیه کننده مولف تجلیل شد/ لزوم حرفهایتر شدن سینمای مستند
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۹۳۱۰۰
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، آئین سومین دوره نشان عالی «خورشید» و اهدای آن به سعید رشتیان عصر روز گذشته ۲۵ خرداد در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم که اجرای آن را منصور ضابطیان بر عهده داشت بخشهایی از مراسم نشان عالی «خورشید» در ۲ دوره گذشته نمایش داده شد و پس از آن مرتضی رزاقکریمی گفت: با توجه به اینکه نشان عالی «خورشید» به تهیهکنندگان مستند تعلق میگیرد لازم است به چند نکته درباره سینمای مستند و نقش تهیهکننده مستند اشاره کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سعید رشتیان یک تهیه کننده مولف است
وی افزود: سینمای مستند هم در ذات خود ویژگیهایی دارد و بیشترین سرمایه را برای شناخت در اختیار دارد که میتوان از آن بهره برد اما متاسفانه هنوز جهان و به ویژه کشور ما نسبت به این نکته غفلت کردهاند. همانطور که میدانیم در کشورهای توسعه یافته مستندها جایگاه ثابتی از نظر مخاطب دارند و تصور میکنم رسانههای نوین و شبکههای نمایش خانگی میتوانند از ظرفیت مستندها بهره بیشتری ببرند.
این مستندساز با تاکید بر نقش تهیهکننده مستند، ادامه داد: همانطور که نویسنده و کارگردان مولف داریم، تهیهکننده مولف نیز داریم اما تعداد آنها اندک است و سعید رشتیان ویژگیهایی دارد که از مصادیق قطعی تهیهکننده مولف است و نگاه هدفمند و راهبردی نسبت به موضوع فیلمی که میسازد، دارد.
وی ادامه داد: تهیهکننده مولف از افکار عمومی شناخت دارد و باید مطالعات بین رشتهای داشته باشد، اهل تحقیق باشد و فقط عامل توزیع پول نباشد. باید روحیه جمعگرایی داشته باشد و افراد مختلف از نسلها و تجربههای مختلف را کنار هم جمع کند و سعید رشتیان همه این خصوصیات را دارد و در آثار او عشق به مردم و کشورمان را در بالاترین سطح دیدهام و به او افتخار میکنم.
در ادامه حسین حقگو مستندساز یادآور شد: سعید رشتیان از بنیانگذاران انجمن تهیهکنندگان مستند است و از هیچ کوششی در این راه مضایقه نکرد تا آنجا که حتی در تمام ایام تعطیلی خانه سینما بدون چشمداشت جلسات انجمن را برگزار میکرد.
سینمای مستند شما را پولدار نخواهد کرد
وی با بیان اینکه حجم تولیدات سعید رشتیان در صدا و سیما متنوع است، عنوان کرد: مستندهای «تهران من»، «آینه فرهنگ»، «تصویرگران انقلاب» و ... از آثار درخشان او به شمار میرود. شیوه او در تولید آثار مستند به صورت استمراری است؛ او بسیار مطالعه میکند و مسیر تحقیق را همراه با کارگردان اثر انجام میدهد و این امر صرف زمان و دقت در جزئیات از رابطه او با سینمای مستند نشأت میگیرد؛ سینمایی که اگر سالها در آن کار کنید پولدار نخواهید شد. به پاس قدردانی سینمای مستند سعید رشتیان، او را «عالیجناب در امر تهیه کنندگی مستند» قلمداد می کنم.
در بخش دیگر این مراسم، علیرضا حسینی عضو هیأت مدیره خانه سینما و انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند نیز گفت: سعید رشتیان همیشه برای من حکم مربی داشت، در شورا و آکادمی خانه سینما همیشه کنارم بود و هر زمان هر مشکلی بهوجود میآمد بیشترین زحمات برگردن او بود. به نظرم اگر هر انجمن یک سعید رشتیان داشته باشد خوشبخت است.
در ادامه رامین حیدریفاروقی گفت: در حوزه ادبیات ایران بر مفهوم راز تاکید بسیاری شده است که همیشه این سوال مطرح می شود که منظور از راز چیست که به اعتقاد من در حوزه روابط انسانی و اخلاقی این راز چیزی جز اعتماد نیست.
وی ادامه داد: هر انسان نشانهدار و شاخصی، اعتماد برانگیز است و حتما در زندگیاش یک آدم قابل اعتماد دیده است. من معتقدم خوشبختی در ما با تعداد افراد قابل اعتماد زندگیمان نسبت مستقیم دارد و در حوزه اجتماعی پیدا کردن آدمهای قابل اعتماد که بتوانند خود را در توفیق دیگران شریک بدانند و از توفیق دیگران خوشنود باشند، آسان نیست. من این تجربه را با سعید رشتیان دارم پس آدم خوشبختی محسوب میشوم.
در ادامه مستند کوتاهی از سعید رشتیان برای حاضران در مراسم نمایش داده شد و بعد از آن مرضیه برومند، مرتضی رزاق کریمی، رامین حیدری فاروقی، حامد شکیبانیا، علیرضا حسینی و محمد صوفی روی صحنه آمدند و نشان عالی «خورشید» و لوح یادبود را به سعید رشتیان اهدا کردند.
تهیه کنندگی سینما مستند را یک حرفه بدانیم
همچنین در ادامه حسین ترابی مستند ساز پیشکسوت نیز روی صحنه آمد و از سعید رشتیان قدردانی کرد.
سعید رشتیان پس از دریافت نشان عالی «خورشید» گفت: خود را مرهون سینما و مخصوصا سینمای مستند میدانم و تاکید میکنم که این مراسم برایم منزل پایانی بوده و پایان خوشی است. در حال حاضر در سینمای مستند در نقطه عطف مهمی بسر میبریم که امیدوارم همه ما اهالی جامعه هنری بتوانیم به سلامت از آن عبور کنیم و من این نقطه عطف را تاکید قطعی و قابل بازگشت بر حرفهای شدن در سینمای مستند میدانم. امیدوارم رفته رفته وزن حرفهای گری را در سینمای مستند بیشتر ببینیم و پیگیری کنیم.
وی با بیان اینکه برای مستند ۲ دسته بندی فیلم مستند و سینمای مستند قائل است، ادامه داد: تاریخ سینمای ما سرشار از افتخارات و الگوهایی است که آنها را میتوانیم در دستهبندی فیلم مستند قرار دهیم و هر چه پیش میرویم میبینیم علاقه مندی به این نوع سینما بیشتر میشود.
رشتیان در ادامه بیان کرد: تصور میکنم ما که در این حوزه قدیمی هستیم هنوز نتوانستیم مدلهای حرفهای و جا افتادهای ارائه دهیم که علاقه مندان به این حوزه با تکلیف روشنتر وارد این وادی شوند و در حال حاضر در نقطهای هستیم که باید بیشتر به سمت حرفهای شدن در سینمای مستند پیش برویم و نشانه این اتفاق میتواند این باشد که توجه ما بر تهیه کنندگی به عنوان یک حرفه باید افزایش پیدا کند.
وی در پایان با بیان اینکه سینما کار گروهی و جمعی است و این موضوع در سینمای داستانی روشن است، عنوان کرد: این موضوع در سینمای مستند به دلایل مختلف هنوز به یک قطعیت نرسیده و باید به صورت گروهی و جمعی این فعالیت را پیش ببریم. فکر می کنم تاکید بر کار گروهی و ویژگیهایی که از این طریق به سینما وارد می شود، ما را به موقعیت مطلوب نزدیک میکند و سینمای مستند را به سمت سینمایی میبرد که مخاطبان آن، پاسخ پرسش ها و انتظارات خود را میبینند و زمینهساز گفتگوی بیشتر در مسائل مختلف میشود. ما میسازیم تا دیده شویم و از مخاطب شروع میکنیم.
در این مراسم مرتضی رزاقکریمی، مرضیه برومند، رامین حیدریفاروقی، حامد شکیبانیا، محمد صوفی، علیرضا حسینی، حسین ترابی، علی دهکردی، علی لقمانی، امیر اثباتی، حسین ترابی، سید مهدی طباطبائی نژاد، امیر اثباتی، رضا خوشدل، عبدالحسین بدرلو، عصمت شاکری، مهناز مظاهری، مژگان صیادی، ارد زند، حسین حقگو، آرش قاسمی و ... حضور داشتند.
کد خبر 5811466 آروین موذن زادهمنبع: مهر
کلیدواژه: منصور ضابطیان رامین حیدری فاروقی حامد شکیبانیا مرضیه برومند مرتضی رزاق کریمی موزه سینما سینمای مستند مراسم تجلیل تئاتر ایران کنسرت موسیقی فیلم کوتاه موسیقی ایرانی فیلم کت چرمی سازمان سینمایی علیرضا قربانی هنرمندان تئاتر سینمای مستند نقاشی بنیاد سینمایی فارابی بازیگر سینما جشنواره سینمایی سینمای مستند نشان عالی حرفه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۹۳۱۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد.
به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.
سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند.
در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
منبع: روزیاتو
tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!